-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 شهریور 1393 23:04
از بارزترین ویژگی های خواهر کوچیکه اینه که جای همه چیزو تو خونه میدونه... صبح زود سراسیمه دنبال ساعتم میگشتم. چشاشو به زور بازکرده، -سمیه نمیدونی ساعتم کجاست؟ -(به زور جواب داد!) رو یخچال! جیگرشو
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 10 شهریور 1393 23:01
من نمیدونم چرا همیشه وقتی تو تاکسی عقب میشینم تحت فشارم، چه وقتی وسط میشینم چه وقتی کنار در...واقعا چرا؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 4 مرداد 1393 14:23
هرگز تو جاده چالوس دندوناتو خلال نکنین مخصوصا اگه یکی مثه علی راننده باشه!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 تیر 1393 13:01
زندگیم به سخت ترین جای خودش رسیده... درست مثل زنی که باید نوزاد خارج بشه ازش. اما معلوم نیست فرزند این زایمان زنده بمونه.
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 12 تیر 1393 12:49
اینجوری نمیشه... باید یکاری کرد. خسته شدم از کابووسای شبانه. از زندگی پنهانی. باید کاری کرد. میخوام زندگی کنم.
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 تیر 1393 11:47
این روزا اگه بمیرم چیزی باطل نمیشه!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 تیر 1393 11:38
چه باید کرد با تقدیری که دست آدمی نیست و آدمی دچارش؟ اراده و اختیار در قالب جبری اجتناب نا پذیر... ...bizari is loading
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 19 اردیبهشت 1393 22:21
عاشق مادرم... چقد تلاش کرد که تابلو نکنه جشن تولدو. قربونش برم که ساده انگارانه میفرستادم پی نخود سیاه.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 اردیبهشت 1393 00:44
این روزا عالیه. خواب خواب خواب. میخوابم و وسطش گاهی بیدار میشم و زندگی میکنم.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 اردیبهشت 1393 00:43
من دوس دارم بابا بشم... نمیشه بدون زن گرفتن بابا شد؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 16 اردیبهشت 1393 00:42
از چس ناله کردن و چس ناله شنیدن متنفرم. آدمیه و مشکلاتش. البته نه اینکه با درددل مخالف باشم اما کلا اظهار عجز خوب نیست
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 13 اردیبهشت 1393 14:41
گذراندن یک روز عالی عالی با بهترین دوستان یک حس فوق العادست اما متعاقبش دلتنگی اجتناب ناپذیر خواهد بود. هرقدر لحظات سپری شده بهتر دلتنگی بعد ازون عمیق تر...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 فروردین 1393 15:16
من به شدت طرفدار فن هواکش توالتم. اصلا وجودش ضروریه. مخصوصا اگه گیر داشته باشه و صدا بده!!!َ در پاره ای از مواقع میتونید این گیر رو بوسیله بریده لیوان یکبار مصرف ایجاد کنید.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 فروردین 1393 15:03
اعتراف میکنم اصلا سلیقه هدیه و کادو خریدن ندارم. چن روز دیگه تولد الهه ست. از الان عزا گرفتم چی بگیرم براش
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 فروردین 1393 14:59
این خارجیا کارشون بعضی جاها واقعا درسته. مثلا وقتی مدیر ارشد هستند و دورشون به اتمام میرسه، تو جلسه تودیعشون اول از کوچکترین اعضای تیمشون تشکر میکنن. خدایی خیلی خوبه.... همین برنی رییس ما تو گودبای پارتیش اول از رانندش کوروش و آشپز آفیس اقای فرجی تشکر کرد. پ ن: برنارد دویل؛ کمیسر عالی سازمان ملل در امور پناهندگان در...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 2 فروردین 1393 14:49
سلام دوستان. سال نو مبارک. ایشالا همگی سال خوبی داشته باشن در سایه سلامتی. ایشالا
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 اسفند 1392 14:23
بارها نوشتمش و پاک کردم... مثه همیشه باشه بهتره، شادیام مال بقیه، غمام مال خودم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 7 اسفند 1392 09:28
میدونی چه عاملی عشقو عجیب میکنه؟ این که تمام وجودت لبریز از دوست داشتن کسی باشه که بهت حتی فکرم نمیکنه و از طرف دیگه کسی میمیره برات که چایی خوردن باهاشم کلافت میکنه
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 بهمن 1392 18:16
داشتم حساب کتاب بعده خرید میکردم که یهو صدا زد: آهای آقا پسر! پولت افتاد... خواستم بگم ممنون مادر جان دیدم 38 یا 40 بیشتر بهش نمیخوره. آخه من با 26 سال سن چرا باید آقاپسر! خطابیده بشم؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 29 بهمن 1392 18:14
رفته بودم ذرت بگیرم که برا خواهر کوچیکه پفیلا درست کنم. مغازه کوچیک و کم نور بود و در پس گونی های عدس و نخود و لوبیا و ... چشمان پیرمرد میدرخشید. خریدم و کردم و برای پرداخت کیفمو که اسکناسا به صورت تا نخورده درونش جا میگیره باز کردم. باقی پول رو که داد مکثی کرد و گفت: بده بده اوندو بده این نو هرو بگیر! گفتم چه فرقی...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 بهمن 1392 07:31
من از بیگانگان هرگر ننالم، که هرچه کرد با من خودم کردم که لعنت برخودم باد!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 بهمن 1392 07:30
پنج شنبه جمعه های مترو عالیه. کلی دختر بچه و پسر بچه با لباسای خشگل و ناز هستن برا دید زدن! جالبیش اینجاست به محض این که صدای خنده ی کودکانشون بلند میشه همه ی مسافرا سرشون برای پیدا کردن منشا صدا میچرخونن و بعدشم لبخند.
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 بهمن 1392 07:27
من بین دو نگاه از "دوست داشتن" موندم. نگاه دیگری این بود ! که باید دنبال عشق دوید و با چنگ و دندون حفظش کرد و اگه رقیبی پیدا شد باید تلاش رو بیشتر کرد حتی اگه به قیمت رنجش خاطر معشوق باشه... اما من گفتم دوست داشتن زمانی از خودخواهی سواست که خشنود باشی از رضایت معشوق حتی اگر رضایتش درکنار رقیب بودن باشه... من...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 بهمن 1392 07:23
دوباره درستی مثل "نیکی که از حد بگذرد نادان خیال بد کند بهم اثبات شد"
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 دی 1392 16:29
خلاصه قسمت یک تا 41 سریال فقط تو 90 دقیقه!!! بس که محتوا داره این سریالای وطنی لامصصصبببببببب
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 دی 1392 09:33
میدونی آدم خسته به کی میگن؟ کسی که آرزوی شب سال نوش میشه خواب!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 10 دی 1392 09:32
من در آینده شرکتی تاسیس خواهم کرد که روزهای کاریش صرفا روزهای تعطیل باشه. آدم صفا میکنه تو روزای تعطیل میره سرکار... اصلا لذت تعطیلی نه به خواب صبح بلکه به خلوت بودن خیابوناییه که تو روزای عادی از فرط حضور آدم و ماشین آسفالتشون دیده نمیشه!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 دی 1392 17:28
میدانم نبودم آنچه باید باشم... اما تو باش آنچه هستی. خواهرم مونسم هستی، مونسم باش تا خواهرم هستی دوروز مانده تا تولد خواهر دلبندم.
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 8 دی 1392 11:12
کم سر میزنم بهش... با اینکه راهی نیست از محل کارم تا محل کارش... اما خب تنبلی... اما هربار رفتم دیدنش اونم برای فقط یکساعت قطعا دیدار به درازا میکشه تا 3 ساعت اونم حداقل. بس که بودن باهاش لذت داره! خواهرم پناه من... 3 روز مانده تا زادروزش
-
خاطرت خواستنی ست
شنبه 7 دی 1392 17:14
آتش محبتت دی ماه مرا مرداد میکند... چهار روز مانده به تولد خواهر دوس داشتنی ام